تاریخچه فتومونتاژ

تاریخچه سیاسی فتومونتاژ ، آثار و هنرمندان

در تاریخچه فتومونتاژ کمی بیشتر به اهمیت و نقش آن در تاریخ و تاثیر اون در جوامع اشاره می کنیم. فتومونتاژ چیزی بیش از یک تکنیک است و در نوع خود انقلابی بزرگ در هنر محسوب می شود. مطالعه بخش تاریخی فتومونتاژ علاوه به ارائه ایده های جدید باعث درک بهتر اهمیت و ارزشمندی این تکنیک در طول تاریخ می شود.

"دیگر هیچ تصویر ساده ای وجود ندارد. دنیا برای یک تصویر خیلی زیاد است. شما به چندین مورد از آنها نیاز دارید یعنی زنجیره ای از تصاویر."

فهرست مطالب

یکی از مهم ترین جنبه های عکاسی بخش فیزیک آن است. شاید در عصر حاضر فرایند چاپ تنها برای هنر های زیبا ارزشمند باشد. عکاسان از قرن نوزدهم روش های خلاقانه ای برای بخش فیزیکی داشته اند. یکی از این روش ها فتومونتاژ است که در نوع خود انقلابی است. این تکنیک فرصتی رای برای هنرمندان فراهم می کند تا جهان را به گونه ای که هست به تصویر بکشند. یا در شرایط خاص این تکنیک جهان جدید را ارئه می کرد. هنرمندان در برخی موارد جهانی با تفسیری جدید را به تصویر می کشند. هنرمندان برای خلق آثار هنری به منظور پرورش دیدگاه‌ها و ایده‌های تازه از فتومونتاژ استفاده می کردند.

امروزه می‌توان در مورد هنر مونتاژ عکس در نسخه چاپی و دیجیتال، امکانات فنی فراوان آن در هر دو حوزه و همچنین مسائل اخلاقی که در هنر معاصر با آن مواجه است صحبت کرد. اما ابتدا سعی کردیم به این سوال پاسخ دهیم که فتومونتاژ چیست؟ و حالا در این بخش به شناخت مختصر تاریخ سیاسی فتومونتاژ می پردازیم.

مقدمه

در بخش قبل به این سوال پاسخ دادیم که فتومونتاژ چیست؟ و به طور کلی اشاره ای به بخش های مهم تاریخچه فتومونتاژ داشتیم. بطور خلاصه فتومونتاژاز عصر ویکتوریا شروع می شود، از طریق مراحل فتومونتاژ آوانگارد دادائیست، فتومونتاژ سوررئالیستی، فتومونتاژ روسی پس از انقلاب، فتومونتاژ آلمان پیش از نازی، و فتومونتاژ معاصر و در نهایت تغییر ماهیت و ظهور فتومونتاژ مدرن و دیجیتال.

فتومونتاژ در تاریخ

تکنیکی برای ترکیب قطعات عکس با هدف ایجاد یک تصویر جدید است.  علاوه بر اتصال فیزیکی تمام برش ها، اغلب از اثر نهایی به تنهایی عکس گرفته می شود. در این حالت خطوط اتصال در معرض توجه کمتری قرار می گیرند و در مجموع تمام برش ها کنار هم به عنوان یک تصویر واحد دیده می شوند. از هنرمندان برجسته ای که در این تکنیک کار کرده اند می توان به کورت شویترز، هانا هوخ، ال لیسیتسکی، الکساندر رودچنکو، ورا گیتسویچ، من ری، مکس ارنست، دورا مار، جان هارتفیلد، ریچارد همیلتون، ادواردو پائولوزی اشاره کرد.

 

فتومونتاژ دوران ویکتوریا

دوران ویکتوریا با تغییرات بزرگ و توسعه صنعت مشخص شد، که مشروط به تعریف مجدد شهر به عنوان یک کل و مهمتر از همه، بازتعریف جمعیت شهر بود. مهاجرت جمعیت از روستاها به شهرها در بریتانیا و سایر جوامع اروپایی رایج تر می شود. توسعه عکاسی و محبوبیت فزاینده آن به نفع دموکراتیک شدن هنر از طریق شخصیت گسترده آن است.

اشكال مختلف بازنمايي و بازنمايي از خود كه روزگاري به لطف عكاسي فقط در اختيار طبقه بالا بود، به تدريج ويژگي انحصاري خود را از دست دادند. با این حال، گرایش به نزدیک شدن به هنرهای زیبا در میان عکاسان بسیار قوی بود. آنها با هدف ایجاد یک ترکیب هماهنگ متعادل در یک محیط ایده آل به استراتژی های مختلفی نزدیک شدند. سهم عکاس فرانسوی هیپولیت بایارد، که اولین کسی بود که ایده تصویر ترکیبی را ترویج کرد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. مضامینی که اغلب در عکس ها و فتومونتاژها به چشم می خورد، با هدف ترویج ارزش های فرهنگی و اخلاقی مبتنی بر زندگی خانوادگی، سخت کوشی، تقوا و میهن پرستی بود.

چاپ ترکیبی

تکنیکی که راه را هموار کرد، چاپ ترکیبی هنری پیچ رابینسون بود. این شامل استفاده از نگاتیوهای دو یا چند تصویر عکاسی برای تولید یک عکس است. این روش پیچیده از میل به تبدیل عکاسی به هنر زیبا و تولید تصاویر ایده آل پدید آمد. با توجه به محدودیت‌های حساسیت به نور و فناوری دوربین نگاتیو، برای اولین بار توسط عکاس فرانسوی هیپولیت بایار پیشنهاد شد تا تصویری متعادل با نمایش مناسب سوژه و پس‌زمینه تولید کند. با باز کردن پنجره دیگری برای خلاقیت، عکاسانی مانند هلو رابینسون، اسکار رجلندر و ویلیام فردریک لیس پرایس آن را برای تولید فتومونتاژهای اصلی پذیرفتند.

 

از آنجایی که یک عکس به عنوان حقیقت در نظر گرفته می شد، چاپ ترکیبی الهام بخش بسیاری از بحث و جدل در جامعه عکاسی آن دوران بود، زیرا دنیای واقعی را نادرست معرفی می کرد. این شیوه دستکاری «حقیقت» پیرامون رسانه را کاملاً از بین برد و نحوه تلقی مردم از عکاسی را کاملاً تغییر داد.

مشهور ترین نمونه تاریخچه فتومونتاژ

مشهورترین نمونه از این نوع فتومونتاژ، اثر اسکار ریلندر به نام The Two Ways of Life در سال 1857 است. ریلندر به عنوان یکی از تأثیرگذارترین عکاسان، این فتومونتاژ را با ابزار و ساختار نقاشی کلاسیک ساخته است و موضوع وسوسه یا ضرورت را به ارمغان می آورد. در تاریخچه فتومونتاژ میبینیم که صنعت کارت پستال که در اواخر دوره ویکتوریا و ادوارد به سرعت در حال توسعه بود، به اوج خود رسید.

فتومونتاژ در قرن بیستم نقش مهمی در هنرهای زیبا و تبلیغات بر عهده داشت. کنار هم گذاشتن وترکیب برش تصاویر، در یک مدت زمان نسبتا کم که از ظهور هنر عکاسی می گذشت، می توانست به دست یک طراح گرافیک حرفه ای یا تازه کار انجام شود.

پیامد های تکنیک فتومونتاژ

پیامدهای تکنیک فتومونتاژ در ابتدای قرن بیستم با سرعت زیادی  از تجربیات هنری اولیه به گرافیک متداول ارتباطی ، گسترش یافته اند. البته همچون فعالیت های آوانگارد ، مورد اعتراض قرار گرفت. در این باره از سوی “رائول هاوسمان” هنرمنددادائیست، توضیحاتی داده شد. او در بیانیه دادا نوشت:

 

” من نیز به نامی برای این تکنیک نیاز داشتم و به همراه “گئورگه گروتس”، “جان هارتفیلد”، ” یوهانس بادر” و ” هانا هُش” بر آن شدیم که این فن را فتومونتاژ بنامیم . این اصطلاح، تنفر ما را از ایفای نقش هنرمند و خود را به شکل یک مهندس تصور کردن ، بیان می کرد. بنابراین ما خواستار کارکرد کلی بودیم. ما می خواستیم بسازیم، می خواستیم ساختار اصلی کارمان را گرد آوریم.”

دادائیست های برلین

دادائیست‌های مستقر در برلین در یک تلاش جمعی از عکس‌های واقعی یا بازتولید عکس‌ها برای تأکید بر ویرانی و وحشت‌های جنگ استفاده کردند. دادائیست ها با استفاده از قیچی و چسب به جای قلم موی سنتی و نامیدن خود به نام “مانتور” (مکانیک)، تصاویر رسانه های جمعی را تصاحب کردند و نقدی تند و تهاجمی از رویدادهای جهان ایجاد کردند. تنوع گسترده سبک‌ها و شیوه‌های کار به آن‌ها کمک کرد تا تصاویر بیدارکننده‌ای از واقعیت را به تصویر بکشند و توجه را به پیامدهای وهم‌آور کارهای ما جلب کرد، در حالی که در عین حال به مفاهیم و قوانین تحمیلی هنر سنتی حمله کردند.

فتومونتاژ آوانگارد دادائیست

دادائیست ها از سال 1916 زمان های زیادی برای فتومونتاژ صرف کرده اند. جان هارتفیلد و جورج گروس به طور قابل توجهی در به رسمیت شناختن فتومونتاژ به عنوان یک شکل هنری تاثیر گزار بودند. این تکنیک برای رویارویی دادائیسم با زیبایی‌شناسی پیش از جنگ مناسب بود و تصاویر تجربی جدیدی را ارائه می‌کرد. این ایده بصری در طول جنگ جهانی اول و پس از آن با یک خط انتقادی تند نسبت به واقعیت سیاسی و فرهنگی اروپا مشخص شد.

 

فتومونتاژ آوانگارد با رابطه طنزی جدید از انگیزه ها راه را برای نقد شدید پدیده های اجتماعی از جمله نابرابری های طبقاتی و جنسیتی، سیاست های تهاجمی، نژادپرستی و غیره هموار کرد.

 

فتومونتاژ برای ساخت تصاویر روشنفکرانه در جهت نشان دادن آرمانگرایی اجتماعی پس از نخستین تجربیات دادائیسم به کار رفت. مخصوصا در انقلاب اتحاد شوروی، برای فاصله گرفتن از زبان هنری قبل از این که به گمان انها در جدال با روسیه تزاری آلوده شده بود، طراحانی ، مانند “گوستاو کلوتسیس” “ال لیسیتزکی” و “الکساندر رادچنکو” به فتومونتاژ روی آوردند.

تاثیر جان هارتفیلد در تاریخه فتومونتاژ

یکی دیگر از هنرمندان دادای برلین “جان هارتفیلد” بود که مسیر اصلی خود را با فتومونتاژ هم راستا نمود.  او این کار را با چسباندن تکه پاره های بی معنا برای ایجاد حمله ای روشنفکرانه در جهت قدرت گرفتن حزب سوسیالیست ملی آلمان، از 1920 تا 1930م. انجام داد. با اینکه زادگاه او آلمان بود ، اما هارتفیلد نام خود را با تلفظ انگلیسی، “هرتزفیلد” در اعتراض به ادامه جنگ جهانی اول ، بیان می کرد.

 

در جنبش سیاسی، آثار هنری جان هارتفیلد، یک فعال متعهد ضد نازی، و همچنین آثار کورت شویترز، رائول هاسمان و یوهانس بادر، به خلق زبانی بصری کمک کردند که الهام بخش دیگری از جنبش مهم قرن بیستم بود.

فتومونتاژ سورئالیستی

سوررئالیسم تجربه دادائیسم را با تکنیک فتومونتاژ ادامه داد. فتومونتاژ سوررئالیستی علاوه بر درگیری اجتماعی و شخصیتی بی چون و چرا بر اساس تحقیقات روانکاوی، رویاها و ضمیر ناخودآگاه تصویری متفاوت به ارمغان آورد. فرم عناصر بصری ارائه شده توسط فتومونتاژ سورئالیستی طیفی از صحنه ها را خلق کرد که پدیده های ناخودآگاه و مبارزه انقلابی سوررئالیستی را برای دگرگونی کامل اجتماعی ترکیب می کرد.

نفوذ جهانی

به عنوان یک ابزار خلاقانه نسبتاً جا افتاده، فتومونتاژ به سرعت توسط سوررئالیست ها مورد استفاده قرار گرفت، آنها جذب این ایده یعنی بازی با واقعیت به شیوه ای غیرعادی شدند. در میان آنها، سالوادور دالی و من ری کسانی بودند که از فوتومونتاژ برای انعکاس عملکرد ضمیر ناخودآگاه لذت می بردند. تقریباً در همان زمان، سازه‌گرایان روسی مانند اللیسیتزکی، الکساندر رودچنکو و گوستاو کلوتسیس از عکس کلاژ برای ابزار تبلیغاتی استفاده کردند که در دهه‌های بعدی نیز ادامه یافت. در جمهوری تحت محاصره اسپانیا، زبان این شکل از خلاقیت نیز به عنوان پاسخی به جنگ داخلی، از طریق آثار گرافیست جوزپ رنائو، شکوفا شد. در ژاپن، هارو کوگا، نقاش آوانگارد، نقاشی هایی به سبک فتومونتاژ نیز بر اساس تصاویری که از مجلات گرفته شده بود، تولید کرد.

فتومونتاژ شوروی پس از انقلاب

کار فتومونتاژ فضای بزرگی برای تجربه ساخت هویت بصری اولین جامعه سوسیالیستی فراهم کرد. سازه گرایان در روسیه پس از انقلاب بخشی از یک مکانیسم تبلیغاتی بسیار توسعه یافته بودند. حزب کمونیست اهمیت تبلیغات را در برقراری نظم جدید تشخیص درک کرد و هنرمندان آوانگارد نقش مهمی در آن داشتند. جمعیت بسیار زیاد در کشور بزرگی مانند اتحاد جماهیر شوروی نیاز به ارائه راه‌حل‌های بصری روشن، مشتاقانه، الهام‌بخش و پیشنهادی داشت که جایی برای ابهام ایجاد نمی‌کرد. اما ارزش‌های واضحی را برای جامعه جدید شکل می‌داد. سازه گرایان اگرچه در مقام تبلیغ بودند، آثاری با بالاترین دامنه هنری خلق کردند که تأثیر کلیدی در توسعه بیشتر فتومونتاژ داشتند.

تاریخچه فتومونتاژ در آلمان قبل از نازی

برخلاف فتومونتاژهای تحت حمایت دولت در اتحاد جماهیر شوروی، در آلمان هنرمند آلمانی جان هارتفیلد به دلیل فتومونتاژهای بسیار انتقادی خود تحت تعقیب قرار گرفت. این هنرمند یکی از سازمان دهندگان اولین نمایشگاه بین المللی دادا در برلین در سال 1920 بود. هارتفیلد به عنوان یکی از اعضای حزب کمونیست آلمان و یک دادائیست برجسته، دائماً سیاست ستیزه جویانه و مخرب آلمان را به شدت مورد انتقاد قرار می داد. او در فتومونتاژهای خود به مشکلات نابرابری اجتماعی، فقر و پیشرفت نازیسم می پردازد. پس از به قدرت رسیدن نازی ها در سال 1933، هارتفیلد مجبور به ترک آلمان شد.

پس از جنگ جهانی دوم

محبوبیت هنر فتومونتاژ پس از جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد،کاهش یافت. زیرا مردم از این نوع تصویرسازی خسته شدند و به شگفتی های هیجان انگیز تلویزیون روی آوردند. با این حال، احیای بزرگ بعدی آن با دهه 1980 و سیاست جنبش ضد هسته ای در اروپا اتفاق افتاد. بیشتر مونتاژ در این زمان برای بنرهایی طراحی شده بود که در طول تظاهرات برگزار می شد. هدف آنها درگیر شدن به  وسیله یک ارتباط بصری و تهاجمی بود. مونتاژ “حقیقت فاش نشده” را در پشت نابرابری اقتصادی، خشونت پلیس و تسلیحات هسته ای نشان داد. امروزه، این آثار هنری شامل همه چیز از متن گرفته تا صدا، به لطف تکامل فناوری های دیجیتال و توسعه نرم افزار، به ویژه Adobe Photoshop هستند.

فتومونتاژ معاصر

فتومونتاژ معاصر در جهات مختلف در حال توسعه است. علاوه بر جانشینان عبارات آوانگارد و همچنین آنهایی که به مجموعه نئو آوانگارد تعلق دارند، هنرمندان معاصر به فناوری های دیجیتال جدید روی می آورند. هنرمندان معاصر تکنیک های فوتومونتاژ را کاملاً متحول کرده اند. با انتقال فرآیند خلاقانه به فضای مجازی، نرم افزارهای مختلف طیف وسیعی از امکانات را برای دستکاری تصویر در فتومونتاژ دیجیتال به هنرمندان ارائه می دهد. علاوه بر مواد عکاسی، فناوری جدید به طور قابل توجهی تکنیک راه  فوتومونتاژ را برای ورود به عرصه فیلم و ویدیو باز کرده است.

هنرمندان مشهور در تاریخچه فتومونتاژ

فتومونتاژ به‌عنوان یک شکل هنری، هنرمندان بسیاری را در طول تاریخ هنر، از عکاسان تجربی اولیه، دادائیست‌ها، سوررئالیست‌ها و دیگر طرفداران آوانگارد به خود جذب کرده است. آن را می توان به عنوان یک فرآیند رادیکال که اغلب جنجال‌هایی به وجود می‌آورد تلقی کرد. هنرمندان آن را با اهداف مختلفی از جمله القای خلاقیت بیشتر در عکاسی، نقد جامعه و انعکاس تغییرات اجتماعی، به کار بردند.این تکنیک در رسانه با داشتن خلاقیت قابل توجه، و همچنین داشتن بار سیاسی، در عمل بسیار متنوع بود. از آنجایی که بسیاری از چهره‌های برجسته با این روش مرتبط بوده‌اند، بیایید نگاهی به مهم‌ترین نام‌های خلاقی که از آن دفاع کرده‌اند بیاندازیم.

 

برخی هنرمندان تاثیر گزار

  • کرت شویترز (1887 – 1948)
  • هانا هوخ (1889 – 1978)
  • اللیسیتزکی (1890 – 1941)
  • الکساندر رودچنکو (1891 – 1956)
  • ورا گیتسویچ (1897 – 1976)
  • من ری (1890 – 1976)
  • آندره برتون (1896 – 1966)
  • ماکس ارنست (1891 – 1976)
  • دورا مار (1907 – 1997)
  • جورج گروس (1893 – 1959)
  • جان هارتفیلد (1891 – 1968)
  • رائول هاسمن (1886 – 1971)
  • اندی وارهول (1928 – 1987)
  • ریچارد همیلتون (1922 – 2011)
  • ادواردو پائولوزی (1924 – 2005)
  • رابرت راوشنبرگ (1925 – 2008)
  • پیتر کنارد (1949 -)
  • جان گرنویل استزاکر (1949 -)